۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

آزادي چيست؟

آزادي چيست؟
آزادی یکی از زیباترین کلمات موجود در هر زبانیست، ساختمانها و مجسمه های آزادی معمولا تبدیل به سمبلهای کشورها و یا شهرها میشوند، آزادی کلمه ایست که همه آنرا ستایش میکنند و میپسندند اما در تعریف آن باهم اختلاف نظر دارند؛ لزوم وجود آزادی آنقدر واضح است که کسی جزات نمیکند بگوید من با آزادی مخالفم، هرچند واقعا چنین باوری داشته باشد.
آزادی و محدودیت لازم و ملزوم یکدیگر هستند، آزادی را میتوان به نوعی اجازه ارتعاش در میان حوزه ای تعریف شده از امکانات تعریف کرد. آزادی مطلق در هیچ جامعه بشری ای وجود ندارد. در هیچ کجای دنیا مردم بطور مطلق آزاد نیستند. تعریف آزادی خود محدود کردن آزادی است اما این آزادی در محدودیت است که ما بدان در حوزه سیاست و علوم اجتماعی نیازمندیم. یعنی در واقع محدودیت درون کلمه آزادی تعریف میشود و اختلاف بر سر تعریف کلمه آزادی در واقع اختلاف بر سر تعریف این محدودیت هاست. انسانها آزاد هستند دستهایشان را محکم به حرکت در بیاورند اما این آزادی محدود میشود به وقتی که فاصله دست آنها از بینی افراد دیگر بیشتر و یا بسیار بیشتر از طول بازو و دست آنها باشد، اگر این فاصله کمتر باشد دیگر انسانها آزاد نیستند مشتشان را محکم به حرکت در بیاورند و این یک قانون است.
بنابر میتوان به سادگی دریافت که آزادی ارتباطی تنگاتنگ با قانون دارد و آزادی افراد معمولا محدود به قوانینی است که برای آنها وضع میشود. قوانین و حقوق نیز معمولا به موقعیت جغرافیایی و زمانی و سنی و جنسی و سایر ابعاد انسانها مربوط میشود. صرف نظر از موقعیت زمانی و مکانی، همه انسانها در هرکجا و هر زمان و هر دین و آیینی که زندگی میکنند دارای حقوقی میباشند که کسی حق ندارد این حقوق را از آنها بگیرد، این قوانین را قوانین حقوق بشر نامند. بنابر این همه انسانها اصولا آزاد هستند که از حقوق خود که والاترین و مهم ترین آنها حقوق بشر است برخوردار شوند. معمولا اسلامگرایان و سایر افرادی که در انجماد فکری به سر میبرند از آزادیخواهان درخواست تعریفی برای آزادی میکنند. آزادی ای که آزادیخواهان در واقع به دنبال آن هستند، را میتوان محدود شدن آزادیها به قوانین حقوق بشر و وضع قوانینی که پاسدار حقوق جهان شمول بشر باشد تعریف کرد.
حقوق بشر نتیجه و سرآمد فعالیت هزاران فیلسوف و دانشمند و حقوق دان و تمام خیرخواهان بشر است که امروز به دست ما رسیده است، اما آزادی و دموکراسی برخی اوقات تجربیات بسیار تلخی را به بار می آورند، بعنوان مثال در آلمان نازی، حزب نازی ابتدا با استفاده از شرایط آزاد و دموکراتیک توانست رای اکثریت را به خود اختصاص دهد و سپس کم کم به یک حکومت ضد آزادی و دموکراسی تبدیل شد. به همین دلیل حقوق دانان و خیر اندیشان بشر در انتهای قوانین حقوق بشر یعنی در اصل 30 ام آن اصلی را تنظیم کرده اند که اگر این اصل وجود نداشت این قوانین و حقوق دارای نقصی بزرگ میبود. و آن اصل از این قرار است،
ماده سی ام: هیچیک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که بموجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادیهای مندرج در این اعلامیه را از بین ببرند و یا در آن راه فعالیتی انجام دهند.
این اصل بدین معنی است که اگر انسانی با عقایدی و اهدافی خلاف این قوانین حقوق بشر بخواهد با سوء استفاده از این قوانین (از جمله آزادی بیان) بخواهد حقوق بقیه انسانها را از بین ببرد، نمیتوان به بهانه محق بودن در زمینه حقوق بشر وی به وی حق آزادی بیان داد. بعنوان مثال اگر کسانی فکر كنندبه صرف نژاد برتر ازديگران هستند و به همین دلیل آن ديگران حق حیات ندارند و یا اینکه حق برخورداری از احترام و قوانین حقوق بشر را ندارند، چون این ایده و اندیشه مخالف با قوانین حقوق بشر است، نمیتوان اجازه داد که از قوانین آزادی بیان اندیشه سوء استفاده کنند و به تبلیغ این اندیشه خود بپردازند. در هر دولت پايبند به قوانین حقوق بشری باید با این دسته ها و افراد و گروه ها مقابله کرد.
به عبارت دیگر میتوان گفت، افکاری که در مخالفت با قوانین حقوق بشر هستند، حق حیات سیاسی و اجتماعی در جامعه مدنی را ندارند. یک حزب یا گروه آزاد نیست که بگوید زنان باید حقوق کمتری از مردان داشته باشند، یا شوهر میتواند زنش را بزند، یا تبلیغ سنگسار و اعدام بکند و از آنها دفاع بکند. در واقع در کشورهای مختلف یکی از وظایف اصلی حکومت این است که گروه ها و احزاب و دسته هاي مختلف را ثبت و کنترل کند. اگر حزبی در مانیفست و تجلی خود و یا نشریه خود افکاری که مخالفت و قوانین حقوق بشر دارند را تبلیغ کند، دولت موظف است به سرعت آن حزب را منحل اعلام کند.
آزادی را میتوان همچنین در حوزه های مختلف از حوزه های زیر بررسی کرد.
· آزادی اندیشه (اجازه تبلیغ برای اندیشه و مخالفت با سایر اندیشه ها)
· آزادی بیان اندیشه (اجازه داشتن رسانه های جمعی و استفاده برابر از امکانات دولتی از جمله صدا و سیما، اجازه سخنرانی، تدریس، نوشتن کتاب و...)
· آزادی پوشش
· آزادی های مدنی (برخورداری از حقوق قضایی، حق اعتصاب، بیمه های اجتماعی و...)
· آزادیهای سیاسی (حق نقد، اعتراض، کاندید شدن، رای دادن، و مبارزه غیر مسلحانه با دولت...)
زندگی کردن در شرایط آزاد برای همه آسان نیست، شما باید از تعدادی از آزادیهای خود که قبلا در شرایط غیر آزاد از آنها برخوردار بوده اید صرف نظر کنید تا مبادا به آزادی دیگران صدمه نزنید..
معمولا انسانهایی که عقاید کهنه و ناکار آمد و پوسیده و ضعیفی دارند از آزادی هراسانند. میتوان این واقعیت را در یک جمله بسیار زیبا خلاصه کرد. در جایی که آزادی مطرود است، مطرود آزاد است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر